این روزا همش ذهنم درگیره..درگیر این که واقعا عشق چیه ؟وجود خارجی داره یا فقط یه افسانه هست؟آدما چرا ازدواج می کنن؟باید با کسی که عاشقشی ازدواج کنی یا فقط دوسش داشته باشی؟و و و کلی سوال دیگه!
زمانی بود که عشق رو باور داشتم،با تمام وجودم بهش ایمان داشتم!ولی حالا...
گیج شدم!وقتی میبینم که آدما چجوری ابراز علاقه میکنن و بعد از یه مدت،همه چیز تموم میشه.انگار از اولش هم هیچی نبوده!!!
بعضی از دوستهام که به قولی،چند تا پیرهن بیشتر از من پاره کردن،به این نتیجه رسیدن که زندگی یه دروغ بزرگه،یا اینکه اصلا چیزی به نام عشق وجود نداره!
اصلا ما آدما برای چی زندگی می کنیم؟چرا ازدواج می کنیم و بچه دار میشیم؟که چی بشه آخه؟؟؟؟سعادت و خوشبختی چیه؟
یکی به من کمک کنه!:-s
نمیشه نظر قطعی داد . همون طور که خواسته ها و اعتقادات آدم ها با افزایش سن و سال شون بالا میره علایق و سلایق شون هم تغییر میکنه . شاید یه روزی یه چیزی برات مظهر عشق باشه اما وقتی بزرگتر میشی میبینی یه چیز کاملاً برعکس برات مظهر عشق شد . مثلاً توی یه سنی فکر میکنی کسی که آدم رو دوست داره به هر قیمتی باید آدم رو صاحب بشه . اما بزگتر که میشی میبینی گاهی کنار کشیدن خودش نشونه عشقه و گاهی فداکاری از کله شقی خیلی بهتره . خیلی مفصله بحث . در کل صبر کن و بزرگ شو . همه چیز خودش حل میشه
با درود و سپاس فراوان : شهرام
با اجازه من نظرمو بگم.
سعی میکنم تیکه تیکه جواب بدم ولی کامل، البته من نظرمو میگم،چیزی که بهش اعتقاد دارم و 21 سال باهاش زندگی کردم.
عشق بیشتر شبیه به یک پشتیبان میمونه شبیه به یک هدف، وقتی باشه واقعا انسان رو با انگیزه و قوی پیش میبره، میدونی شبیه چی؟ قضیه پشت هر مرد موفق یک زن موفق هست همینه.
در مورد دوستی های امروزی بگم، دوستی های امروزی بر پایه هوس ها و ظاهر هست،مثلا توی دانشگاه بارها و بارها دیدم کسایی رو ک به اصطلاح لاو میترکونن اما بعد یک ترم میبینیم ک با کسی دیگه هستن، این دوستی ها فقط بر اساس جنسیته یا بر اساس مسائل مادی یعنی یا خیلی از پسرا واسه مسائل جنسی با دختر رابطه برقرار میکنن یا به اصطلاح پول کشیدن از دختر بعضی ها هم که مشکلات روانی دارن و با سر کار گذاشتن لذت میبرن.
زندگی دروغ نیست بازی شطرنجه باید مهره هاتو خوب بچینی که تا وقتی که قراره بازی کنی زیبا و هوشمندانه بازی کنی.
این ابراز علاقه هایی که روزمره میبینیم گاها و بعضا واقعا سطحی و بچه گانه و گول زننده هستن.
در مورد ازدواج: عده ای از انسانها اینجوری ازواج میکنن که نگاه میکنن ببینن طرف مقابل با تمام زندگیشون سازگاری داره یا نه بعد باهاشون دوست میشن که اگر عشق بوجود اومد طرف مقابل فرد صالحی باشه، اما عده ای دیگه همینجوری دوست میشن و بعد اگر وابستگی و عشق بوجود اومد و ازدواج کردن میفهمن تو چه چاله ای افتادن چون با دلشون تصمیم گرفتن نه با فکرشون!
البته من کاری با دخترهای پسر باز یا پسر های دختر باز ندارم چن اصولا این انسانها اصلا قابل اعتماد نیستند.
زندگی با عشق خیلی شیرینه اما بدون اون واقعا زندگی سخته ،خودت ببین اگر عاشق یه رشته باشی چقدر بهش توجه میکنی چقدر دنبالشو میگیری اما وقتی به چیزی یا رشته ای علاقه ای نداری چقدر اونو سرسری میگیریو بهش اهمیت کمتر میدی.
عشق سن نمیشناسه تو هر سنی که شروع بشه توانایی اینو داره که مغز رو کور کنه ولی اگر هوشمندانه و درست رفتار بشه بهترین و زیباترین لحظات رو به وجود میاره.
نمیدونم درست و قانع کننده جواب دادم یا نه, راستش قاطی کردم چون میخواستم واست خصوصی بفرستم اما نشد.
هر سوالی در این مورد داشتی میتونی از من بپرسی، اغراق نمیکنم اما در این مورد خیلی زیاد تحقیق کردم و اطلاعات خیلی زیادی دارم،2بار هم تجربه واقعی اونو دارم و بارها پیش روانشناس رفتم و چون ادم اجتماعی هستم و همه دیدگاهها و طرز فکرهارو میبینم میتونم در مورد اینجور مسائل از هر نوع دیدگاهی حرف بزنم.
هر سوالی دوست داشتی میتونی روی من حساب کنی،البته اگر ایمیل کنی من راحتت تر میتونم جواب بدم!
مطمئن باش درست راهنماییت میکنم.
فکر کنم حسابی از خودم تعریف کردم؟؟!! امیدوارم موفق باشی
مطمئنن برای ازدواج و این چیزا به دنیا نیومدیم
یادم رفت بقیه حرفمو بگم!
برای من عشق فقط دوست داشتن آدم هاست نه این تعریف معمولی که براش هست.جنسیتش هم فرقی نمیکنه زیاد مثلا وقتی از کسی ناراحت میشم به اون عشقی که درونم بهش دارم فکر میکنم همه چیزو فراموش میکنم غریبه و آشنا هم نداره
در جواب شهرام: اولا با ای میل من نظر دادی!اسم من اومده :)) دوما آخرش که چی؟دوس دارم بحث رو کاملا باز کنیم.همیشه میگیم مفصله و از کنارش میگذریم!شاید الان فرصت مناسبی برای حل کردنش باشه.
نوید جان،ممنون از توضیحات کاملی که دادی.ولی راستشو بخوای این چیزا رو من هم می دونم!مشکل اینجاست که عشق واقعی برای ماها تعریف نشده!من یه دوست دارم که میگه دوس داشتن بهتر از عشقه.اصلا فرق این دوتا چیه؟
در جواب نا شناس: پس برای چی به دنیا اومدیم؟تکامل؟تکامل تعریفش چیه؟
ایمیل دادم فکر کنم نخوندینش دوباره واستون اینجا مینویسمش، گرچه چک میل واسم راحتتره.
من نمیدونم اون دوست ناشناس کی بودن و چقدر هم عصبی صحبت کردن.
راستش منم گاهی دوست داشتن و عشق و با هم قاطی میکنم، البته این مطالبی که در اینترنت در مورد تفاوت عشق و دوست داشتن هست به نظرم چیزی جز چرت و پرت نیست.
به نظرم دوست داشتن جنس نمیشناسه ، دوست داشتن مرحله پایین تر با بعد مشابهی از عشقه، با این تفاوت که فرد منطقش رو نمیبازه، فرد عقلش رو فراموش نمیکنه یا بهتر بگم عقلش کور نمیشه، دوست داشتن شاید زمانی باشه یعنی یک روز باشه یک روز نه (وابسته به اتفاق ها) اما عشق جاودانیه اگر درست باشه، عشق نهایت دوست داشتن از خود گذشتگی و مهربانیه.
معمولا عشق در جنس مخالف اتفاق می افته البته استثناعاتی هم هست مثل خود من اونقدر بابام و دوست داشتم که حد و مرزی واسش قائل نیستم و الان همه میدونن من عاشق پدرم هستم.
دوست داشتن ممکنه با حس اولین دیدار یک فرد باشه، دوست داشتن معمولا کاملا منطقیه، بر خلاف عشق!
دوست داشتن مانع پیشرفت نمیشه،ببین اینکه از کسی ناراحت بشی و فراموش کنی به نظر من میشه بخشش، من حتی کسایی و که بهم ظلم کردن و ازم متنفرم رو میبخشم چون نمیخوام از کسی کینه داشته باشم و دلم و سیاه کنم.
اتفاقا وقتی که یک بار دلت با عشق بلرزه میفهمی بعضی از این تعرف ها شاید حرف دل خودت هم باشه!
والا به نظر من خیلی از آدم ها عشق رو میشناسن فقط باید به درونشون رجوع کنن، بعضی موقع بی هدف با جنس مخالف اشنا شدن ،انتخاب غلط ، دوست شدن با هرکسی باعث میشه حتی طرز فکر انسان در مورد دوست داشتن ، عشق ازدواج و حتی زندگی تغییر کنه.
یه مثل بود که درست یادم نمیاد اما شبیه این بود که قدر خاک خاکشناس داند و قدر طلا زرشناس، فرق عشق و دوست داشتن رو همه میتونن تشخیص بدن بستگی به طرز فکر اون فرد داره، بعضی ها دوست داشتن رو به عشق ترجیح میدن چون بی قراری نداره چون شاید عاقلانه تر باشه چون از روی فکر تصمیم میگیری، چون در دوست داشتن صلاح خودتو خیلی بیشتر در نظر میگیری (مثلا در عشق شما به خاطر کسی که عاشقشی سعی میکنی از زندگیش بری کنار دلیل این کار فقط طرف مقابل هست،البته کسی که این کارو میکنه خیلی فرد قابل ستایش و بزرگیه!)
فکر کنم میشه اینجوری این دو موضوع رو تنفیض کرد که در دوست داشتن تقریبا همه چیز منطقیه و نرمال و بیشتر از همه به فکر خودت هستی و زندگیه خودت ولی در عشق بی منطقی و افراط و تفریط بی داد میکنه، ممکنه از خودت به خاطر کسی که دوستش داری بارها بگذری.
میدونی ما طوری خلقت شدیم که ناخودآگاه به طرف مقابل جذب میشیم ، با طرف مقابل به آرامش میرسیم.
متاسفانه حتی جامعه دانشگاهی ما دید درستی از ازدواج ندارن، خیلی از دوستای من که در مورد دوست داشتن عشق و ازدواج با اونها صحبت میکنن یا در خفا بهش فکر میکنن و میگن عشق و دوست داشتن دروغه و چرت و پرت و عده ای هم فکر میکنن ازدواج فقط برای همخواب شدن با جنس مخالفه در صورتی که اینجوری نیست.(موارد متعددی برای قانع شدن هست که اگر دوست داشتی سر فرصت واست مینیسم و شرح میدم) البته همه اینا بستگی به شخصیت و طرز فکر ما هم داره.
داشتم اینو میگفتم، جامعه و جوون های ما هنوز به بلوغ فکری نرسیدند(متاسفانه)، که فکر میکنم به خاطر عدم آموزش و رسیدگی به احساسات جووون ها و همچنین تهاجم فرهنگی باشه.
در مورد ازدواج: به نظرم ما برای ازدواج به وجود نیامدیم اما ازدواج جزء جدایی ناپذیر زندگی و حقیقت وجودی ما هست، اگر تجربه رابطه با جنس مخالف رو داشته باشی خودت قطعا متوجه شدی که وقتی با جنس مخالف رابطه داری خیلی آروم هستی، یه نفر همیشه مواظبته ،همیشه یه نفر مراقب حال وزندگیه تو هست به فکرته، یه مشاور خیلی خوب ،یه نفر که باهاش خیلی راحتی،احساسی که با اون داری و با هیچ همجنسی نداری، مسئله یچه دار شدن نیست، من خودم خیلی از ازدواج خوشم میاد اما از اینکه مثلا امروز ازدواج کنم و 2سال بعد بچه داشته باشم شدیدا بیزارم!
ببین کلی اگر بخوای نگاه کنی اگر انتخابت سن و همه چیزت درست باشه ،ازدواج میتونه یک پله برای پیشرفت در زندگی باشه.
حس میکنم اصلا خوب نتونستم توضیح بدم، سعی میکنم بیشتر در موردش فکر کنم،نمیدونم امروز چرا نمیتونم درست فکرمو جمع کنم.
در مورد فنگ شویی که معنیش اگر اشتباه نکنم هنر آب و باد هست.
من در حال حاظر نمیتونم اینکاو بکنم اما بهمن ماه که قراره طبقه پایینمون خالی بشه، خانوادم گفتن طبقه پایین از بهمن واسه تو (چون من الان جای مناسبی ندارم) خانه 4خوابه با حال و پذیرایی بزرگ هست حدودا 300 متر که دیگه هر دکوراسیونی بخوام بزارم خودم باید بزرام واسه همین تو ذهنم بود که کل خونه رو شیک بچینم تا بتونم کلاس موسیقی و تدریس هامو هم توی خونه داشته باشم.
الان نمیخوام وققتونو زیاد بگیرم، مطمئنا خودتون درس و زندگی و گرفتاری دارید. اما تا بهمن یه فکری واسم بکنید چون مطمئنا بهترین راه فنگ شویی هست، ممنون میشم.
لطفا رک و رو راست بهم واکنش و جوابتونو از حرفام بگین گرچه فکر میکنم از شرق به غرب زدم و نتونستم منظورمو برسونم.
آقای نوید،اگر تصمیمتون برای فنگ شویی خونتون(همون طبقه ی پایین) قطعی شد بهم خبر بدین تا آدرس دفتر رو بهتون بدم برای هماهنگی بیشتر :)
درضمن،مرسی به خاطر توضیح مفصلتون :)
سلام و خسته نباشيد
من فقط مي خواستم بگم از صحبت هاي navidi خيلي خوشم اومد .چون به خيلي از سوال هاي ذهنم جواب داده.واقعا ممنونم هر كي كه هستي.
خواهش میکنم
قابلی نداشت.
خوشحالم که شاید حرفام باعث میشه در مسائلی درست تصمیم بگیرید ، درست انتخاب کنید تا بتونید از زندگیتون لذت ببرید و هیچوقت احساس پشیمونی نکنید.
Please executives. I am happy that perhaps I Shahrake Gharb issues it makes the right to choose just so you can enjoy the have grown up and you never feel don’t they will regret it.
how can i be more familiar with u Mr.navidi????
میتونید به وسیله نامه با من تماس بگیرید(ساده ترین راه!)
By now can you with a Email call me (the simplest way. )
in yahoo mail: chalangaran@yahoo.com
in google mail: chalangaran@gmail.com
افلاطون تو رساله فایدروس به نقل از سقراط میگه که عشق فقط موجب محدودیت میشه آدم عاشق خود محور عمل میکنه و حتی شخص مقابل رو محدود میکنه.تو همون رساله راجب دوست داشتن نیز حرف میزنه و میگه که اگر کسی رو دوست داشته باشیم با رشد اون و بالارفتنش مخالفت نمیکنیم و اون رو محدود نمیکنیم.نظر من با دوست داشتنه تا عشق!
منم کم کم دارم به این نتیجه میرسم کهدوست داشتن بهتره!آدما وقتی عاشق میشن به قول شما نمیبینن چی دارن به سر طرف مقابل میارن!